به گزارش واحد خبر ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان کردستان؛
شیخرضا طالبانی یکی از شعرای پارسیگوی مشهور کرد اهل سنت است که ارادت کردهای اهل سنت به ائمه اطهار و خاصتا امام حسین(ع) را در اشعارش به زیبایی ترسیم کرده است.
لافَت از عشق حسین است و سرت برگردن است عشقبازی، سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینی، ترک سرکن چون حسین شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا صد شرف دارد بر آن وادی، که گویند ایمن است
ای من و ای من فدای خاک پاکی کاندَر او نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است
زهره زهرا نگین و خاتم خیرالوری زور زهر مرتضی و حیدر خیبرکن است
سُنیام، سنی ولیکن حب آل مصطفی دین و آیین من و آباء و اجداد من است
شیعه و سنی ندانم، دوستم با هر که او دوست باشد، دشمنم آن را که با او دشمن است
من سنّیام نامم رضا، کلب امام مرتضی
تو تشنه، جان سپردی و آب فرات هم.....
استاد عبدالمجید ملکالکلام مجدیسقزی، شاعر و نویسنده و خوشنویس برجسته عصر قاجار نیز در قصیدهای در وصف حضرت امام حسین(ع) چنین سروده است...
ای توتیای دیده جان، خاک پای تو برتر ز عرش، بارگه کبریای تو
تا رستخیز خون جگر بر زمین چکد زان شاخ گل که بردمد از نینوای تو
کردی به راه دوست تن و جان فدا بادا هزار جان گرامی فدای تو
در بحر رحمت است شناور هر آن کسی یک قطره اشک ریزد اندر عزای تو
ذات تو هست معنی قرآن و ز اهل کین چون پاره پاره صفحه قرآن، قبای تو
می خواست در زمانه کند محشر آشکار روز نبرد بازوی معجزنمای تو
عهد الست آمد و تسلیم عرضه کرد تا جان نثار دوست نماید وفای تو
تو تشنه، جان سپردی و آب فرات هم بود از تو تشنهتر به لب جانفزای تو
بودند بیخبر که بقا در ولای توست قومی که خواستند به گیتی، فنای تو
رنجی که قاتلان ترا هست روز حشر امروز مر مراست ز هجر لقای تو
رحمی کن و ز لطف مرا سوی خویش خوان زان پیشتر که جان دهم اندر ولای تو
ای مظهر جمال حق ای حضرت حسین (ع)
سید محمدباقر حیرت سجادی هم یکی از شعرای کرد اهل سنت عشق و علاقه به خاندان جدّ اطهرش را چنین بیان کرده است:
ای مظهر جمال حق ای حضرت حسین (ع) ای نقد عشق خاک تو بر کائنات دین
ای آن که بارگاهتو چون همت رسول برتر ز وهم بی خرد بعد مشرقین
در ذات تست هرچه بخواهی مگر که عجز زاوصاف تست هر چه بخواهی مگر که مین
بهر شهادت تو شهادت ز جان بسی بر عرصهی خیال برانداخت کعبتین
از استماع قصهی تو درب نینوا یابد مذاق خلق به هر حین طعم حین
بهر عزای آل رسول خدا، حسین (ع)
میرزا محمد ملقب به «سعید دیوان» و متخلص به جوهری نیز قطعه شعر زیبایی در مرثیه امام حسین (ع) و شرح واقعه کربلا سروده است..
باز این چه شیون است و چه زاریست در جهان کز دیده ی سپهر بود جوی خون روان
باز این چهماتم است کهاندر ظهور او در گریه چشم پیر و بنالد دل جوان
باز این چهشورش است و چهماتم که صبح و شام از مهر و ماه اشک فرو ریزد آسمان
باز این چه نوحه و چهفغان و چه ماتم است که از آب چشم چرخ روان رود کهکشان
بهر عزای آل رسول خدا، حسین (ع) شاه عرب امام عجم نور مشرقین
در ماتم حبیب خدا زادهی بتول ای سینه آه سر کن و ای دیده خون ببار
در کتاب شعاع مهرحسین(ع) در ادب کرد اهل سنت مرحوم شاهرخ اورامی شاعر کرد سنندجی نیز چنین آمده است:
بنگر ز روی زردم همه اشک همچو کوکب بشنو ز سینه من همه شب نوای یا رب
شده از غمم سنندج هم غرق آتش و تب ز نوای مرغ یاحق بشنو تو در دل شب
ما ملت امام حسینیم