تعداد بازدید: ۱۱۶۴
کد خبر: ۴۸۸۱
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۶ - 11 July 1401

امام حسن عسکری(ع) و حفظ ميراث تشيع

هر يک از امامان معصوم شيعه ـ عليهم السلام ـ با توجه به شرايط زماني و موقعيت اجتماعي و سياسي در شرايط خاص قرار گرفته و با توجه به اين شرايط از طرف خداوند مأمور به انجام وظايف خود بودند

واحد خبر ‌روابط عمومی ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان کردستان،   امام حسن عسکري(ع) و حفظ ميراث تشيع

مقدمه:
هر يک از امامان معصوم شيعه ـ عليهم السلام ـ با توجه به شرايط زماني و موقعيت اجتماعي و سياسي در شرايط خاص قرار گرفته و با توجه به اين شرايط از طرف خداوند مأمور به انجام وظايف خود بودند، آن چه ائمه را ملزم به اين وظايف مي نمود امامت بود که منصبي از سوي خداوند مي باشد و بر اساس همين عهد الهي است که هر يک از آن بزرگواران به نوعي به انجام وظايف خويش در هر شرايط پرداخته و از آن کوتاهي نکرده اند. گاهي موقعيت زماني و مکاني اقتضا مي کرد که امام علي ـ عليه السلام ـ حفظ اساس دين که با وحدت امت اسلامي محقق مي شد مد نظر داشته باشد در عين حال در مواجه با لغزش ها ساکت نبود و از سيره نبوي به هر قيمت که بود دفاع مي کرد و هرگز در اجراي حدود الهي چشم پوشي نداشت.

امام حسن ـ عليه السلام ـ نيز در موقيعت بسيار سخت بر سيرة امام علي ـ عليه السلام ـ و جدش تأکيد و از وقوع اختلاف شديد که جان مسلمانان و صحابه را به خطر مي انداخت با موضع گيري خاص حفظ نمود، امام حسين ـ عليه السلام ـ در موقعيتي قرار گرفت که اگر ساکت مي نشست مشي يزيد که به مي گساري و انواع فجور مرتکب مي شد جايگزين سيره نبوي مي شد، از اين روي جهت احياي سنت پيامبر موضع ديگري اتخاذ و به مسلک يزيد و بني اميه و ديگر حاکمان و سلاطين بعدي تا عصر حاضر که بر خلافت سنت نبوي بود خط بطلان کشيد و به اسلام روحي تازه و حياتي ابدي بخشيد و آن را از انفعال و جبري گري و ريا کاري جدا کرد.

پس از اين دوره، دوره اي ديگر براي اسلام و امامت تعريف شده که غنا و عمق بخشيدن و فرهنگ سازي و صيانت و پاسداري فرهنگي از اسلام با ابزارهاي گوناگون در پيش روي ائمه بود.

امام سجاد ـ عليه السلام ـ از بُعد عرفاني به ابعادي از سيره نبوي و علوي تأکيد و آن را عمق بخشيد و اثري چون صحيفه سجاديه که سرشار از معارف عرفاني شگفت آور است حاصل دوره آن حضرت مي باشد. پس از اين دوره موقعيتي براي امام صادق و امام باقر ـ عليهم السلام ـ پيش آمد که بستري مناسب براي توسعه فرهنگي و لايه هاي تمدني اسلام فراهم گرديد.

از اين روي توليد علم و بازيابي سيره نبوي و علوي و شرح و گسترش در اين دوره با تربيت شاگردان انبوه از فرقه هاي مختلف اسلامي در جهان اسلام محقق شد که براي مخالفان هرگز قابل کنترل نبود.
دوره امام کاظم ـ عليه السلام ـ دوره جديدي از نظر سياسي است که ائمه تحت مراقبت نظام سياسي و امنيتي قرار گرفتند، و همواره در حصر و تحت نظر بودند، اين دوره تا پايان امامت و آغاز غيبت کبري استمرار يافت، و يکي از علل غيبت آخرين امام معصوم شدت کنترل و مراقبت و نامناسب بودن موقعيت اجتماعي و سياسي بود.

در اين دوره انجام وظايف امامت بسيار سخت و ارتباط با پيروان براي ائمه به حد توصيف ناپذيري مشکل شد، ائمه در اين دوره يا در حبس بودند يا مستقيماً تحت مراقبت حاکمان جور عباسي قرار داشتند، روش ائمه نيز بر اساس اين موقعيت تغيير کرد هر يک از حاکمان عباسي براي محدود کردن ائمه موضع و روش خاص داشتند. و ائمه نيز با همان شيوه به نحو مناسب از دست آوردهاي امامت صيانت. بلکه به صورت چشمگيري آن را گسترش داشتند در دوره امام رضا ـ عليه السلام ـ گسترش اسلام اصيل و ناب بي سابقه بود. و پيوند اين دوره در حفظ دست آوردهاي امامت با دوره امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ و امام صادق ـ عليه السلام ـ به خوبي محسوس است. مناظرات امام، نقطه عطفي در توليد انبوه علوم و درخشندگي تمدن اسلام و رشد تشيع بود.

دوره ائمه بعدي موقعيت از اين حساس تر شد، دور امام عسکري موقعيت کاملاً خطير بود که امام بايد ميراث امامت را به آينده که با عدم حضور امام مواجه بود منتقل سازد، از جهتي نيز جامعه اسلامي را براي تحمل شرايط سخت دوره غيبت آماده نمايد، از اين روي امام با دوره اندک امامت ( ۶ ساله ) خويش اين وظيفه خطير را به خوبي عهده دار گرديد. و ما تبيين و تحقيق اين مهم را با اموري به شرح زير پي مي گيريم :

۱. ويژگي هاي فردي امام ـ عليه السلام ـ :

۱.۱. آن حضرت در سال ۲۳۱ ماه ربيع الثاني در مدينه چشم به جهان گشود.[۱]

نام مادرش در منابع، حديثه، سوسن،[۲] و... گزارش شده که به پاکدامني و عرفان و صلاح شهره بوده.

آن حضرت داراي القابي، چون الصامت السراج، الهادي، الرفيق، الزکي، النقي، الخالص و العسکري و مثل پدر و جدش به ابن رضا ملقب شده.[۳]

۱.۲. سيماي ظاهري آن حضرت چنين وصف شده: «داراي چشماني سياه، قامتي ميانه و نيکو، صورتي زيبا و جسمي متوازن و اندامي معتدل و بسيار زيبا، اخلاقي بس نيکو و داراي هيبتي عظيم و شکوهي جذاب که هيچ يک از بني هاشم از چنين صلابتي برخوردار نبود».[۴] آن حضرت در بين مردم و حاکمان داراي وجاهت بي نظير بود.[۵]

۱.۳. نقش انگشتري امام: «سبحان من له مقاليد السموات و الارض»[۶] «ان الله شهيد».[۷]

۲. امامت:

پس از شهادت امام هادي در سال ۲۵۴ امامت امام عسکري آغاز شد و بنابر تصريح شيخ مفيد مدت خلافت آن حضرت شش سال بود.[۸]

۳. نگاهي به وضع سياسي و اجتماعي و فرهنگي معاصر امام:

اکثريت شيعه پس از رحلت امام هادي طبق تصريح آن حضرت بر جانشيني و به امامت امام عسگري معتقدند و تعداد انگشت شماري نيز به امامت جعفر بن علي قائل شده که فرقه­ي آنها را فرقه­ي جعفريه خالص مي گفتند.[۹] اتفاقي که شيعه در اين عصر درباره امام عسکري داشت بي نظير بود از نظر فرهنگي نيز انسجام شيعه با وجود فشار و اختناق کامل مأموران حکومتي بيش از گذشته بود. انديشه ها و افکار کلامي و مباحث علمي فراوان در اين دوره رواج داشت و جهان اسلام اگر چه از نظر سياسي از اقتدار نسبي برخوردار بود اما از نظر علمي دوران رشد را سپري مي کرد و جريان توليد علم که از ابتداي اين قرن آغاز شده بود همچنان ادامه داشت و در اين فضاي علمي برترين مقام علمي اختصاص به علويان داشت که سرآمد همه علويان و سادات آن، عده اي از هاشميان بودند که به ابن الرضا معروف بودند، و اين معروفيت بدين جهت بود که امام رضا ـ عليه السلام ـ وقتي در برابر دانشمندان بزرگ جهان قرار گرفت و در مناظرات علمي تمام انديشمندان تنها فرد پيروز و سرآمد عالمان گرديد و به عالم آل محمد شهرت يافت.[۱۰] اين برجستگي علمي و جايگاه رفيع همچنان در خاندان آن حضرت محفوظ ماند چرا که پس از او فرزندش جواد الائمه ـ عليه السلام ـ نظيري در علم و دانش نداشت.[۱۱] و پس از او امام هادي ـ عليه السلام ـ در علم و دانش و فضايل اخلاقي و عبادي در برترين جايگاه قرار گرفت.[۱۲] همين رياست و شهرت علمي و وزانت و فرهيختگي در اين خاندان بر محور وجود امام عسکري داير بود.[۱۳]

لذا طبيعي بود که تمام شبهات علمي و القائات فکري از اين سرچشمه پاسخ و تشنگان دانش از آن سيراب گردند، اما فضاي سياسي به گونه اي ديگر از دوران امام رضا ـ عليه السلام ـ و امام جواد ـ عليه السلام ـ بود، و مانع از آن مي شد که نور علم جهان تاريک را با تابش خود درخشان و انديشه هاي بشري را تابناک کند، فضاي سياسي بسيار مسموم و اختناق بر عليه امام به شدت حاکم بود.

هر چه اقتدار حاکمان عباسي ضعيف و آشوب هاي اجتماعي و قيام هاي سياسي بر ضد آنها بيشتر مي شد عرصه سياسي و اجتماعي بر ائمه تنگ تر مي گرديد و آنها به هر ميزان که نسبت به حکومت خود احساس خطر مي کردند، فشار خود را در تحت نظر داشتن ائمه مي افزودند، بدين جهت که به ائمه به چشم رقيب در خلافت خود مي نگريستند، برجستگي علمي و اخلاقي امامان شيعه در هر دوره در ميان عوام و خواص تا اندازه اي متمايز و شاخص بود که براي شناسايي امام نيازي به تفحص نبود از اين روي ائمه در اين شرايط، شناخته شده و کاملاً تحت نظر و مراقبت شديد نظامي و امنيتي بودند تا کمتر در متن اجتماع باشند و ارتباط آنها با مردم و متقابلاً ارتباط مردم با آنها مستمر نبوده بلکه بسيار محدود بود، خصوصاً در دوره عسکرين (امام دهم و يازدهم) کنترل و مراقبت نظامي بيشتر از دوره هاي قبل بود، اين نوع برخورد با ائمه حکايت از ضعف شديد اقتدار عباسيان و جايگاه رفيع ائمه داشت.

همين ضعف يکي از علل کوتاهي دوره حکومت، سلاطين عباسي در اواخر بود که آنها تنها به عنوان ابزار دست بودند، در دوره کوتاه امامت حضرت عسکري (شش ساله) سه حاکم عباسي کشته شدند:[۱۴]
۱. معتز (۲۵۲ـ۲۵۵) معتز پس از متوکل که ترکان بر امور مسلط شدند و به حکومت رسيد، و سرانجام به دست ترکان حبس و به قتل رسيد.[۱۵]

۲. مهتدي (۲۵۵ـ۲۵۶) مدت حکومت او را کمتر از يک سال نوشته اند. او در فکر احياي مجدد اقتدار خلافت بود، از آن جهت که امام عسکري به زهد و تقوي و فضيلت معروف بود، و خلفاي عباسي به فسق و فجور و بي بند و باري، مهتدي با اتخاذ روش زاهدانه در فکر جلب توجه افکار اجتماعي بود و هدف ديگرش غلبه بر جوي بود که ديد مثبت به امام داشت. از اين روي امام را نيز محبوس کرد، چون ديد با رياکاري و تظاهر به زهد و عبادت نمي تواند وجهه­ي امام و جايگاه معنوي او را داشته باشد، به خشم آمد و آن حضرت را محبوس نمود.

مهتدي تصميم گرفته بود از دخالت ترکان در امور جلوگيري کند، در صدد سرکوب غير مستقيم آنها برآمد اما براي اين کار پشتوانه­ي اجتماعي و مردم نيز لازم بود که نداشت از اينروي پس از اينکه براي سرکوب شورش به جنگ پرداخت و در اين جنگ توسط ترکان کشته شد.[۱۶][۱] . شيخ مفيد، الارشاد، آل البيت، ج۲، ص۳۱۳.

منابع:
[۲] . کليني، محمد بن يعقوب، کافي، بيروت، ج۱، ص۵۰۳.
[۳] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلاميه، ج۵۰، ص۲۳۶ و ۲۳۸.
[۴] . شيخ صدوق، کمال الدين، قم، جامعه مدرسين، ج۱، ص۴۰ـ۴۱؛ و مفيد، الارشاد، ج۲، ص۳۲۳.
[۵] . شيخ مفيد، همان، ج۲، ص۳۲۱.
[۶] . شبلنجي، محمد مومن، نورالابصار، ص۱۶۶.
[۷] . بحارالانوار، همان، ج۵، ص۲۳۸.
[۸] . شيخ مفيد، همان، ج۲، ص۳۱۳.
[۹] . قمي، المقالات و الفرق، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم، ص۱۰۱.
[۱۰] . شيخ صدوق، توحيد، ص۴۱۷ـ۴۳۰.
[۱۱] . بحارالانوار، همان، ج۵۰، ص۷۴.
[۱۲] . همان، ص۱۱۴. امام هادي در دوره­ي خود اگر چه فرصت بروز دادن علومش را نداشت اما در همين زمان کوتاه به فقيه العسکري ملقب بود و اين لقب از طرفي علماي زمانش، خصوصاً از طرف مخالفين به امام داده مي شد «الفضل ما شهدت به الاعداءُ...».
[۱۳] . ر.ک: شيخ مفيد، الارشاد، ج۲، ص۳۱۳، «... له الرئاسه من العلم...»
[۱۴] . بحارالانوار، همان، ج۵۰، ص۲۳۸.
[۱۵] . همان، ج۵۰، ص۳۱۳.
[۱۶] . مسعودي، التنبيه و الاشراف، مصر، ص۳۱۷ـ۳۱۸.

۳. معتمد در زندان بود پس از مهتدي توسط ترکان آزاد شد و به حکومت رسيد. پايتخت عباسيان را از سامرا به بغداد آورد. او در فسق و فجور معروف و به عياشي مي پرداخت. کارهاي سياسي و اداره مملکت را موفق عهده دار بود. اقدامات او سبب شده که دوره اي حکومت معتمد ۲۳ سال به طول انجاميد.[۱]

امام عسکري در دوره حکومت او به شهادت رسيد (سال ۲۶۰).[۲] خلافت او تا سال ۲۷۹ ادامه داشت[۳] دوران سلطنت اين سه که معاصر با حيات و امامت امام عسکري بود، جهان اسلام مملو از فسق و فجور و آشوب و قيام هاي سياسي و ناامني بود.[۴]

فسق و فجور شايع در جامعه از دربار و درباريان به جامعه کشيده شده بود. زيرا هرگاه دربار و حکومتگران به فسق و فجور گراييدند جامعه پر از فسق و فجور خواهد بود. و هرگاه حاکمان تقوي و زهد پيشه کردند همين رسم در اجتماع رواج يافت و اين تنها با اصلاح يک حاکم در رأس حاصل نمي شود بلکه تمام ارکان حکومت بايد چنين سلوکي پيشه کنند تا اين رفتار در جامعه فرهنگ شود و گرنه با اصلاح و يا صلاح يک نفر و چند نفر از حاکمان جامعه هرگز اصلاح نخواهد شد، فرهنگ تقوا پيشگي از لايه هاي فوقاني، (کارگزاران) به لايه هاي اجتماعي تسري پيدا مي کند.

از جمله مفاسد بزرگ اين دوره استيلاي يک قشر نظامي غير شايسته در امور جهان اسلام بود که بر حاکم استيلا يافته بودند و آنها بودند که حاکمان عباسي را بر تخت نشانده و معزول مي کردند.[۵]

هرگاه اهل فرهنگ در جامعه و در رأس امور قرار بگيرند، شايسته سالاري محقق شده و جامعه و علوم رشد و گسترش يافته و تمدن جوانه زده و رو به رشد خواهد بود. شاهد عيني تاريخي بر اين مدعا دوره­ي استيلاي آل بويه بر اوضاع خلافت است که وزيران عالم و دانشمندي چون ابن سينا، ابن مسکويه، ابن عميد و صاحب بن عباد و... داشتند. دقيقاً اين دوره دوره طلايي تمدن اسلامي توسط مستشرقان و دانشمدان مسلمان ناميده شده، هيچ يک از وزراي دولت هايي مثل آل بويه، فاطميان و مرعشيان و... که شيعه بودند نظامي نبودند.

در دوره امام عسکري دوره حاکميت نظاميان بر امور بود. لذا امام به شدت تحت مراقبت نظاميان و کاملاً زندگي پر مرارت و در محاصره و ناامن داشت، ملاقات با مردم بسيار محدود و بيشتر در بيرون از خانه و هنگامي که به درباره برده مي شد انجام مي گرفت که شيعه با اشکال مختلف موفق مي شدند با امام ديدار داشته باشند.

امام عسکري و پدرش امام هادي ـ عليه السلام ـ هر دو به اجبار در سامرا که يک شهر نظامي بود سکونت داشتند؛ چنان که امام رضا ـ عليه السلام ـ تحت نظر مأمون از مدينه به مرو منتقل شد.
تمام رفت و آمد و فعاليت هاي آنها تحت کنترل شديد درآمد و شيعيان شناسايي مي شدند و با برخي از آنها برخورد سياسي و ايذائي مي شد. اين رفتار حاکمان عباسي بدين جهت بود که مانع از قيام ائمه با هواداران بر عليه حکومت شوند و گمان مي کردند که آنها براي گرفتن حقوق خود قيام خواهند کرد.

امام عسکري در شرايط بسيار سخت مثل يک زنداني در خانه اش زندگي مي کرد، در مدت اقامتش چندين نوبت نيز در زندان حکومتي رسماً محبوس بود، در دوره اي که خانه اش به عنوان زندان بود هر روز يا در روزهاي مشخص مثل دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دارالحکومه يا جايي که حاکم با مردم ديدار داشت حضور يافته و اعلام حضور نمايد، اين ديدار اجباري و مستمر و منظم جهت کنترل امام ترتيب داده مي شد.[۶]

شيعه براي ديدار امامش با مشکل جدي مواجه بود، گاهي در طول راه با امام ديدار مي کردند و بر سر راه امام مي نشستند و امام با آنها ديدار مي کرد يا آنها امام را از دور زيارت مي کردند، اختناق وصف ناپذيري که در هيچ دوره از تاريخ براي بشريت و دربار و هيچ انساني اعمال نشده ولي براي امام و شيعيان در دوره هاي مختلف خصوصاً در دوره امام عسکري اين جو حاکم بود.

برخي از شيعيان گزارش مي دهند بر سر راه امام در خيابان ابي قطيعه بن داود که يکي از راههاي امام به دارالحکومه بود مي نشستيم تا در مسير امام از آن حضرت استمداد يا ديدارش کنيم و امام از منظور آنها آگاهي مي يافت و حاجاتشان را برآورده مي ساخت.[۷]

جمعي از شيعه در لشکرگاه سامرا که امام از آنجا تحت مراقبت سربازان به دارالحکومت برده مي شد اجتماع کردند تا امام را زيارت کنند. اما امام با ارسال توقيعي به آنان چنين فرمود: «هيچ يک از شما در اين حال به من سلام نکند و به سوي من اشاره ننمايد چون جان همه شما در خطر است و شما تحت مراقبت مأموران حکومتي هستيد»[۸] با اين نامه امام جان شيعه را از خطر حتمي نجات داد. حفظ جان مردم و نواميس آنها براي ائمه ـ عليه السلام ـ خيلي مهم بوده که به تأسيس قانون تقيه منجر شد و در شيعه يک مولفه­ي حقوقي محکم گرديد که نفوس و آثار شيعه را حفظ مي نمود.

۴. جايگاه اجتماعي امام:

اگر ائمه را در دوره خودشان بدون در نظر گرفتن قداست معنوي و ماوراي طبيعي از نظر علمي مورد شناسايي قرار دهيم، از هر لحاظ در جامعه ممتاز شناخته شده اند، در حالي که شرايطي که براي ديگران در فعاليت اجتماعي و ابراز استعدادهايشان وجود داشت براي آنها هرگز اين فرصت ها حاصل نشد، بلکه در اندک فرصت ها اين منزلت متمايز علمي و معنوي براي آنها به دست آمده و در قلوب دوستان و دشمنان ذکر جميل يافته اند.
امام عسکري ـ عليه السلام ـ در مدينه که سرور بني هاشم، و مورد احترام عام و خاص بود، چنان که پدرانش اين محبوبيت را داشتند، در سامرا نيز جايگاه مردمي ويژه اي يافته بود و هر روز به موقعيت امام افزوده مي شد. حاکمان عباسي نيز تحت تأثير همين جو تظاهر به احترام مي کردند و آن حضرت را همراه مرکب سلاطين با تجليل ظاهري گاهي به برخي از نقاط با خود مي بردند.

از پسر خاقان که از دشمنان اهل بيت و از کارگزاران خراج عباسيان در قم بود نقل شده: من از بني هاشم و خاندان علي فردي چون حسن بن علي عسکري در سامرا نديده و نشنيده ام که چنين با وقار و عفاف و هوش و فضيلت و بزرگ منشي شناخته شده و مورد احترام سلطان (عباسي) باشد. پدرم از او تجليل فراوان مي کرد و در پيش همه عزيز بود و دوست و دشمن گراميش مي داشت.[۹]

نقل شده وقتي که حضرت با مرکبش به سوي دارالحکومت مي رفت مردم به شوق ديدارش به محل حرکت و بر سر راه آن حضرت اجتماع کرده و اظهار شادي و شوق به امام مي کردند. مسير راهش پر از جمعيت مشتاق بود که با ديدن امام صداي شادي شان بلند مي شد و امام را با اين اظهار احساسات تا محل جلوسش بدرقه مي کردند...[۱۰]

اين اظهار علايق براي دربار عباسي گران تمام مي شد و آنها از عشق و محبت مردم نسبت به امام حسادت و کينه دل مي شدند. لذا تا مي توانستند امام را به دور از چشم مردم به دربار ببرند در اين موقعيت حساس امام با تدابير خاص وظايف سنگين امامت و هدايت جامعه را عهده دار بود و به خوبي ايفا مي کرد.

۵. استراتژي امام در حفظ تشيع و اسلام اصيل؛

امام عسکري ـ عليه السلام ـ در اين شرايط بحراني هم بايد مراقبت از دست آوردهاي دوره هاي پيشين امامت مي کرد و هم جان شيعيان و فرهنگ و ارزش هاي ديني را پاسداري مي نمود که در معرض آسيب هاي مهلک قرار داشت، چون از طرفي دوران حضور امامت در ميان مردم به تدريج رو به پايان مي رفت و هم دشمنان شيعه نسبت به شيعه سختگيرتر از دوره هاي قبلي مي شدند و حساسيت آنها نسبت به شيعه و دستگاه امامت بيش از دوره هاي قبل بود.

امام ـ عليه السلام ـ به خوبي دريافته بود که جان فرزند خردسالش در خطر است و شيعيان نيز با اوضاعي مواجه مي شوند که به مراتب از نظر سياسي و فرهنگي مخاطره آميزتر از دوره هاي گذشته است، آن حضرت حلقه­ي اتصال امامت به دوره غيبت بود که بايد اذهان و توجه شيعه را به اين مهم نيز جلب مي نمود و شرايط را به گونه اي مهيا مي کرد تا دوره­ي آينده براي شيعه قابل تحمل باشد. اگر چه اين زمينه و برخي از مقدمات ضروري از قبل توسط ائمه ديگر فراهم شده بود. اما نقطه­ ي اتصال نهايي با امام عسکري ـ عليه السلام ـ بود. از اين روي امام ـ عليه السلام ـ با تدابير متعدد زمينه را مساعد نمود تا شيعه و امامت از اين راه پر خطر و صعب به سلامت بگذرد.

۵ـ۱. استمرار و توسعه سازمان وکالت:

تشکيل اين سازمان يک ضرورت حياتي براي شيعه بود که در زمان امام هادي ـ عليه السلام ـ تأسيس شد. اگر چه مبناي شکل گيري آن در دوره هاي پيشين نيز بود، اما بر اساس اقتضاي زماني و نياز مبرم در اين دوره کارآيي بيشتر داشت. در دوره­ي امام عسکري نياز بيشتر محسوس شد و وکلا و نمايندگان امام در نقاط مختلف جهان اسلام مأمور ابلاغ مسائل مورد نياز شيعه و رتق و فتق و حل مشکل شيعيان بودند، همين سازمان در استمرار خود به دوره­ي غيبت کشيده شد و نياز پيش از پيش اين دوره به آن، ضرورت وجود آن را بيشتر محسوس نمود.

نايبان خاص دوره­ي غيبت صغري امام زمان(عج) نقش مهمي در حفظ شيعه و دست آوردهاي امامت در دوره هاي پيشين داشتند. برخي از وکلاي امام عسکري وکلاي امام زمان نيز بودند، نيابت از امام و وکالت خاص در غيبت صغري زمينه ساز نيابت عامه در غيبت کبري نيز بود. نيابت فقهاي غيبت کبري با اشاره­ي امام زمان از نتايج مهم شکل گيري سازمان وکالت مي تواند باشد، نقش و کارکرد فقها در دوره­ي کبري نقش صيانت و حفظ ميراث امامت در دوره هاي پيشين است که امام عسکري ـ عليه السلام ـ اين سبک را بنيان نهاد که به تدريج تکامل آن در ولايت فقهاي بزرگ شيعه و مراجع تقليد تجلي و نمايان شد.

منابع:

[۱] . همان، ص۳۱۹.
[۲] . مفيد، همان، ج۲، ص۳۱۳.
[۳] . مسعودي، همان، ص۳۱۹.
[۴] . ابن اثير، الکامل، بيروت، ج۷، ص۱۷۴ـ۱۷۵ و ص۲۲۶ـ۲۲۷. قيام هاي معروفي مثل قيام زنجي و شورش ترکان ـ شورش خوارج و... در اين دوره واقع شد.
[۵] . مسعودي، همان، ص۳۱۶ـ۳۲۱. (استيلاي ترکان بر امور خلافت از دوره متوکل آغاز شد).
[۶] . کليني، کافي، ج۱، ص۵۱۱.
[۷] . رواندي، الخرائج، ج۱، ص۴۴۷.
[۸] . همان، ج۱، ص۴۳۹.
[۹] . شيخ طوسي، الغيبه، ص۱۳۰؛ شيخ صدوق، اکمال الدين، ج۱، ص۴۰ـ۴۱.
[۱۰] . همان، ص۱۲۹.

۵ـ۲. نوشتن توقيع و نامه:[۱]
يکي از روش هاي امام عسکري در صيانت از شيعه و ميراث امامت اتخاذ شيوه توقيع نگاري بود که بر اساس نياز و ضرورت زماني، اين شيوه متداول گرديد اگر چه پيش از اين نيز توسط ائمه مرسوم بود. اما از ويژگي هاي خاص اين دوره و پس از آن در دوره غيبت صغري، اين اصل بود که امام شيعه را از خطرات و از مسائل مورد نيازشان آگاه مي ساخت[۲] و آنها را از اقدام به برخي از کارها با اين وسيله باز مي داشت تا خطرات متوجه آنها نباشد. آگاهي دادن به شيعه از مسائلي که از آن مطلع نبودند با اين روش انجام مي گرفت. که بدون درخواست از طرف شيعه و شاگردان امام اين نوشته ها از طرف امام ارسال مي شد که نظاير فراوان دارد.

۵ـ۳. مکاتبه بين امام و شيعه:
اين روش نيز در عصر امام عسکري ـ عليه السلام ـ با سختي و در نهايت مراقبت و با اشکال مختلف صورت مي گرفت. چون امام تحت مراقبت شديد قرار داشت. از خواص شيعه و علماي شيعه وقتي در وظايف يا امور ديگر با مشکل مواجه مي شدند اقدام به نامه نگاري به امام مي کردند و آن حضرت پاسخ آنها را مي نوشت و به آنها مي رساند. براي نمونه يک شيعه به امام نوشت معناي فرموده رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ که فرمود: «من کنت مولا فعلي مولاه» چيست؟ آن حضرت پاسخ نوشت پيامبر علي ـ عليه السلام ـ را با اين جمله نشانه اي قرار داد که هنگام اختلاف و فرقه فرقه شدن معلوم باشد چه کسي حزب خداست. به عبارت ديگر هر گروهي با علي باشد با خداست.[۳]
دربارة احکام شرعي و مسائل مختلف نيز از امام مي پرسيدند و امام جوابشان را مرقوم مي فرمود که در منابع ضبط شده در دوره امام عسکري شيعه آمادگي خود را براي غيبت بايد داشته باشد از اين روي تحت راهنمايي و هدايت امام علماي بزرگ شيعه به جمع آوري احاديث و نوشتن آثار فرهنگي اقدام کردند، در اين دوره آثاري از علماي شيعه و اصحاب ائمه به چشم مي خورد که اصول احاديث شيعه بوده و نتيجه آنها در منابع حديثي و رجالي امروزي به خوبي مشاهده مي شود که مدارک و اسناد اوليه فرهنگ شيعه مي باشند. از جمله ميراث اين دوره مي توان به «المحاسن»[۴] که مجموعه اي است از احاديث ائمه ـ عليه السلام ـ اشاره کرد.

در اين دوره علاوه بر کتابهاي حديثي کتاب هايي نيز در دفاع از عقايد شيعه اثني عشري توسط اصحاب امام نگاشته شده مثل کتاب «الرد علي الواقفيه»[۵] که توسط حسن موسي الخشاب نوشته. از جمله اصحاب امام که در نوشتن آثار نقش داشت ابن حمزه است که آثار روايي زيادي از ائمه در پيش او بوده است.[۶] در رجال طوسي براي آن حضرت شاگردان و اصحاب فراواني ذکر گرديده است که برخي از آنها از بزرگان شيعه بوده و آثار فراواني از خود بر جاي گذاشته اند.[۷]

منابع:
[۱] . ر.ک: رجال کشي، ص۵۸۰.
[۲] . ر.ک: بحارالانوار، همان، ج۵۰، ص۲۸۸ـ۲۹۸.
[۳] . همان، ص۲۹۰.
[۴] . نجاشي، رجال، ص۷۶. (سيد موسي شبيري زنجاني) برقي غير از محاسن داراي آثار فراوان در موضوعات مختلف است.
[۵] . همان، ص۴۲.(سيد موسي شبيري زنجاني).
[۶] . طوسي، رجال، ص۴۳۳؛ نجاشي، ص۱۸۲؛ کشي، ص۵۳۰.
[۷] . طوسي، رجال، ص۳۹۸.

منبع:مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
ویدیو
پرطرفدارترین