به گزارش واحد خبر ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات استان کردستان؛حضرت امام هادی (علیهالسلام ) دهمین امام شیعیان دوازده امامی هستند
نام مبارک ایشان علی بن محمد(ع)
نام مادر: جناب سمانه مغربیه
کنیه : ابوالحسن ثالث
زادروز : ۱۵ ذیالحجه، سال ۲۱۲ق.
زادگاه : صریا نزدیکی مدینه
مدت عمر شریف : ۴۴ سال
مدت امامت: ۳۴ سال (۲۲۰ تا ۲۵۴ق)
شهادت: ۳ رجب ۲۵۴ق
مدفن : شهرک نظامی سامرا • عراق
محل زندگی : مدینه • سامرا
لقب(ها) هادی، نقی، ابن الرضا (ع) و از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل، خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.
همسر : جناب حُدیث
فرزندان : امام حسن عسکری (ع) جناب محمد • حسین • جعفر
دختری به نام « عَلیًه »
امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی (ع) با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سالهای امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.
از امام هادی(ع) ۳۵۰ روایت در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کردهاند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از او نقل شده است.
امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده میشد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح و حسن بن راشد از اصحاب او بودند.
مرقد امام هادی در سامرا از زیارتگاههای شیعیان در عراق است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده میشود. حرم عسکریین در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.
گاه شمار زمان امام هادی (ع)
۲۱۸ق : مرگ مامون عباسی ـ شروع خلافت معتصم عباسی ـ اعتراف جنیدی، عالم ناصبی به علم امام هادی در سن کودکی.
۲۱۹ق. : دستگیری امام جواد(ع) و فرستادن او به بغداد به دستور معتصم
آخر ذیالقعده ۲۲۰ق.
شهادت امام جواد(ع)
شروع امامت حضرت هادی (ع)
۲۲۷ق : مرگ معتصم ـ شروع خلافت واثق
۲۳۱ ق. : ولادت امام حسن عسکری(ع) در مدینه- تفتیش عقاید درباره خلق قرآن- نگارش نامه امام هادی(ع) در مورد بدعت شمردن جدال درباره مسأله خلق قرآن
۲۳۲ق : مرگ واثق ـ شروع خلافت متوکل
۲۳۳ق : فرخواندن امام هادی (ع) به سامرا به دستور متوکل
ـ دعوت متوکل از ابنسکیت برای آزمودن علم امام هادی (ع)
۲۳۶ق : تخریب قبر امام حسین(ع) به دستور متوکل
۲۴۴ق : شهادت ابنسکیت به دلیل اظهار محبت به امیرالمومنین (ع) و فرزندانش به دستور متوکل
۲۴۶ق : درگذشت دعبل خزاعی
۲۴۷ق : جسارت متوکل به امام هادی(ع)ـ قتل متوکل به دست پسرش منتصر و رفع ممنوعیت زیارت امام حسین(ع) و رد فدک به اهل بیت(ع) به دستور منتصر
۲۴۸ق : مرگ منتصر و خلافت مستعین
۲۵۰ق : اولین نبرد مستقل یعقوب لیث صفاری
۲۵۲ق : استعفای مستعین و به خلافت رسیدن معتز
- درگذشت جناب محمد (ع) فرزند امام هادی(ع)
۳ رجب ۲۵۴ق : شهادت امام هادی(ع)
شیخ صدوق از اساتیدش نقل کرده که امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقهای به نام عسکر ساکن بودند امامین عسکریین میخوانند.
کنیه وی ابوالحسن است و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است، تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.
زندگینامه
بنابر نظر کلینی و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ق در منطقهای به نام صریا در نزدیکی مدینه متولد شده است.
به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل حج به جای آورد، امام هادی (ع) را در حالیکه کوچک بود به مدینه آوردند و او تا سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق در مدینه زندگی میکرد. در این سال، متوکل امام هادی را به سامرا احضار کرد و در منطقهای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.
نقش انگشتر امام هادی(ع)، «الله ربّی و هو عصمتی من خلقه؛ خداوند پروردگار من است و حامیام از شر آفریدگانش» گزارش شده است.
همچنین نقش انگشتر دیگر وی، «حفظ العهود من أخلاق المعبود؛ پایبندی به پیمانها از خُلق خداوند است» ثبت شده است.
دوره امامت
امام هادی(ع):
«مردم در دنیا با اموالشانند و در آخرت با اعمالشان.»
عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.
به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که آغاز امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.
به نوشته شیخ مفید، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند، و آن عده اندک، موسی بن محمد، معروف به موسی مبرقع را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند. سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را حاصل بیزاری جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.
شیخ مفید و ابن شهرآشوب، اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانستهاند.
همچنین کلینی و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمردهاند.
امام هادی(ع):
«حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.»
عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴.
بنا به گفته ابن شهر آشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله اسماعیل بن مهران، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شدهاند.
خلفای غاصب همعصر
معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز
امام هادی(ع) ۳۳ سال (۲۲۰ق-۲۵۴ق) یعنی از سن ۸ سالگی مسئولیت خطیر امامت شیعیان را بر عهده داشت و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.
امام دهم شیعیان، ۷ سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کردند .
معتصم، بنابر گزارشهای تاریخی، در مقایسه با دوران امام جواد (ع) در زمان امام هادی (ع) سختگیریهای کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با علویان داشته است؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامها از سوی علویان دانسته شده است. همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و هشت سال و اندی با خلافت معتز همزمان بوده است.[
احضار به سامرا
متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد که از مدینه منوره به سامرا برود.
سبط ابن جوزی، بدگویی برخی افراد علیه امام هادی، و همچنین گزارشهای حاکی از میل مردم به امام دهم شیعیان را دلیل تصمیم متوکل عباسی برای احضار علی بن محمد(ع) به سامرا دانسته است.
به گزارش شیخ مفید، سعایتکننده از امام هادی نزد متوکل، فردی به نام عبدالله بن محمد بوده است.
به گزارش مسعودی، بریحه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، در نامهای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».
بر همین اساس، یحیی بن هرثمه از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.امام هادی(ع) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد، اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند. متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی ذکر شده است.
به گفته برخی منابع، متوکل، برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شده بودند.
سبط ابن جوزی از یحیی بن هرثمه نقل کرده که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکسالعملهای غیر منتظره و در عین حال ملایم زدند. به تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راهانداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.
امام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شده و به خانه خزیمة بن حازم وارد گردید و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.
به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل استقرار و تجمع و نشستن گدایان و مستمندان ) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.
شیخ مفید معتقد است حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی متوکل علیه او دسیسه میکردمتوکل در صدد بود ضمن نظارتهای کلّی، امام را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد. بر اساس گزارشی که به متوکل داده شده بود مبنی بر اینکه در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد، به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه میکرد. او را پیش متوکل بردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر میخوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.[۵۷] تهدیدات و سخت گیری های حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع) در مدت اقامت در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی ویا احضارهای شبانه و بی خبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت.
برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند:
متوکل از نظر کلامی به جریان اهل حدیث گرایش داشت و آنان ضدّ معتزله و شیعه بودند.
اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند و در نتیجه سرکوبی شیعه با شدّت هر چه بیشتر دنبال شد.
متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت. از این رو میکوشید این پیوند را قطع کند. متوکل در همین راستا مرقد امام حسین(ع) را تخریب کرد و زمین آن منطقه را شخم زد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری شدید و مجازاتهای هولناکی از جمله قطع کردن دست راست به کار بست.
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.
برخورد با غالیان
غالیان در زمان امامت امام هادی (ع) فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی (ع) معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی به امام هادی دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد و از طرفی چون به ائمه (ع) منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیهٔ «( إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ )» یا آیه «( وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ») اشاره به شخصی میدانستند نه رکوع و سجده همچنان که منظور از زکات را فردی مشخص میدانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از واجبات و محرمات دیگر را نیز تأویل میکردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.[۶۲]
فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با مقام امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است»
امام هادی(ع) از شیعیان خواست که افراد غلو کننده را تکذیب و طرد کنند و مراقب رفتارهای انحرافی و فتنه انگیزی آنان باشند
امام هادی(ع) ضمن رسالهای که ابن شعبه حرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی به آن استناد میکنند، مطرح کرده است. او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد میکرد.
عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند. امام هادی (ع) از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد و هنگامی که قمیها محمد بن اورمه را به اتهام غُلو از قم اخراج کردند نامهای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.
ارتباط با شیعیان
امام هادی، از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری با شیعیان در ارتباط بود. به گفته جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.
محمد بن داود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند. باوجود این که در زمان امام هادی (ع) اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود. به گفته جعفریان وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.علی بن جعفر الهمانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه یا بنا به گزارش برخی فرزندش «علی» از وکیلان امام هادی بودند. برخی با استناد به روایتی که کشّی رجالی شیعه در قرن چهارم قمری، دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده احتمال دادهاند که احمد بن اسحاق قمی نیز از وکلای امام هادی(ع) بوده است.
مسأله خلق قرآن
امام هادی(ع) در نامهای، به یکی از شیعیان از او خواست تا در مسأله خلق قرآن اظهارنظر نکرده و جانب هیچ یک از نظریه حدوث و قدم قرآن را نگیرد. او در این نامه مسأله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤالکننده و هم پاسخدهنده در گناه آن شریک اند. در آن دوره، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقهها و گروههایی در میان اهل سنت شده بود مأمون و معتصم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار میدادند که از آن به دوره محنت یاد میشود اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت میکرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعتگذار معرفی میکرد.
روایات
در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحتنظر حکومت عباسی میداند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۸۵]
روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.
رسالهای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.
همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.[۸۸]
در روایات منقول از امام هادی، از او با نامهای مختلفی همچون ابیالحسن الهادی، ابیالحسن الثالث، ابیالحسن الاخیر، ابیالحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانستهاند.
زیارات مهم
زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امامشناسی دانستهاند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی(ع) است.
اشعار
بنا بر گزارشهای تاریخی به دستور متوکل امام هادی(ع) را نزد او آوردند متوکل از آن حضرت خواست برای او شعری بخواند امام عذر خواست ولی متوکل اصرار ورزید و امام هادی(ع) این اشعار را سرود:
باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم
غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ
واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم
فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا
أین الأسرة والتیجان والحلل؟
أین الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضرب الأستار والکللُ
فأفصح القبر عنهم حین ساء لهم
تلک الوجوه علیها الدود یقتتل (تنتقل)
قد طالما أکلوا دهراً وما شربوا
فأصبحوا بعد طول الأکل قد أُکلوا
وطالما عمروا دوراً لتحصنهم
ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا
وطالما کنزوا الأموال وادخروا
فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا
أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة
وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا »
« بر قله کوهها به سر میبردند و مردان نیرومند حراست آنها میکردند اما قلهها کاری برای آنها نساخت. از پس عزت از پناهگاههای خود برون آورده شدند و در حفرهها جایشان دادند و چه فرود آمدن بدی بود. از پس آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد که تختها و تاجها و زیورها کجا رفت؟ چهرههائی که به نعمت خو کرده بود و پردهها جلو آن آویخته میشد چه شد؟ و قبر به سخن آمد و گفت: کرمها بر این چهرهها کشاکش میکنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پس خوراکی طولانی خورده شدند. مدتها خانهها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانهها و کسان خویش دور شدند و برفتند، مدتها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزلهایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.
شمار اصحاب امام هادی (ع) را حدود ۱۹۰ تن گفتهاند .بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند بالغ بر ۱۸۵ نفر میشود.
مرحوم آیت الله عزیز الله عطاردی در کتاب ارزندهٔ « مسند الامام الهادی » از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده. به گفتهٔ مرحوم آیت الله عطاردی برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است
ابن شهر آشوب از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یسع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است. همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین و بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی و محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او محمد بن عثمان را باب او معرفی کرده است
عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر از جمله اصحاب او به شمار میرفتند.