معاونت فرهنگی و روابط عمومی ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات کردستان؛ برای شناخت شخصیتها، روش و راههای متعدد وجود دارد. یکی از این روشها، شناخت ابعاد یک شخصیت از منظر شخصیتی الهی است. بر این اساس شناخت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از منظر رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)، یکی از بهترین گزینهها برای شناخت ایشان است. بیتردید فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه سترگ و خاص دارد و این امر در رفتار و گفتار با واژگانی همچون «ام ابیها»، «نور چشم» و «پاره تن من» نمود پیدا نموده است. برای مثال رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در سخنی بزرگ بانوی دو عالم را اینگونه معرفی کرده است: «وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ؛ دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است. او پارهای از تنم، نور چشمم، میوه دلم، روح و جانم و حوریهای به صورت انسان است». امام خمینی درباره شخصیت آن بانوی بزرگوار میفرماید:
تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جلوه کرده بود. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان... او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است... .
عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست
گیتی عرض است و این گوهر جوهر اوست
در قدر و شرفش همین بس که ز خلق
احمد پدر است و مرتضی شوهر اوست
در این مقاله برخی عبارتهای خاصی که در گفتار رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حضرت زهرا(سلام الله علیها) به کار رفته است و نیز برخی رفتارهای شاخص رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با آن حضرت، مورد بررسی قرار میگیرد.
1. محبوبترین مردم
یکی از عرصههای مهمی شناخت شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، محبت رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) به ساحت مقدس آن بانوی بزرگ است. از عايشه سؤال شد: «محبوبترين مردم نزد رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چه كسى است؟». گفت: «فاطمه(سلام الله علیها)». سپس سؤال شد: «محبوبترين مردان چه كسى بود؟». گفت: «شوهرش، على(علیه السّلام)». در روایتی درباره محبت رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمده است: «مَا كَانَ أَحَدٌ مِنَ الرِّجَالِ أَحَبَّ إِلَى رَسُولِاللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) مِنْ عَلِيٍّ(علیه السّلام) وَ لَا مِنَ النِّسَاءِ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها)؛ احدى از مردان نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) محبوبتر از امیرمؤمنان على(علیه السّلام) نبود و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(سلام الله علیها)».
علاقمندی خاص پدران نسبت به دخترانشان، امری طبیعی است. رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز دخترش را به نوع خاصی دوست داشت، اما این علاقه تنها به خاطر رابطه پدری و فرزندی نبود؛ اگر چه این عاطفه در پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) موج مىزد، اما تعبیرات و سخنانى که آن حضرت هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(سلام الله علیها) بیان مىکرد، بیانگر دخیل بودن عوامل دیگری غیر از محبت پدری و فرزندی در ادای این کلمات و عبارات است. شاید منشأ این محبت را بتوان شناخت عمیق رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت زهرا(سلام الله علیها) دانست. رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به خوبی میدانست که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مركز نیروى ولایت و مادر امامان و پیشوایان دین و خیر کثیر است. اگر وجود آن بزرگوار نبود، نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایت ائمه(علیهم السّلام) آشکار نمیشد. در واقع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در بهرهگیری از این واژگان و عبارات در اظهار علاقه، از خداوند متعال متابعت میکرد و گویى وظیفه داشت موضع قرآن را بیان، و مردم را با این موضعگیرى آشنا کند؛ چنانکه وقتى آیات تطهیر، مباهله، هل اتى و ... در شأن صدیقه طاهره(سلام الله علیها) نازل شد، رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خود را موظف میدانست که این آیات را براى مردم تفسیر کند؛ از همین روست که محبت به اهلبیت(علیهم السّلام) (از جمله حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)) به عنوان وظیفه امت مطرح شده است: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم، جز دوست داشتن نزدیكانم [اهلبیتم]».
2. محور اهلبیت(علیهم السّلام)
بیتردید تمامی اهلبیت(علیهم السّلام)، نور واحد، و نزد خداوند از جایگاه بلندی برخوردار هستند، اما در این میان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نزد خداوند از مقام ویژهای برخوردار است؛ زیرا در بیشتر دعاها یا متون معرفی اهلبیت(علیهم السّلام)، حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) محور قرار گرفته است؛ چنانکه رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
فَاطِمَةُ(سلام الله علیها) مُهْجَةُ قَلْبِی وَ ابْنَاهَا ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِی وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهَا أُمَنَاءُ رَبِّی وَ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى؛ فاطمه(سلام الله علیها)، جان من است و دو پسرانش، میوه دل من هستند و شوهرش، نور چشم من است و امامان از فرزندانش، امینان پروردگار من هستند که ریسمانی کشیده شده میان او و خلائقش میباشند. کسی که به آنان چنگ بزند و تمسک جوید، نجات مییابد و کسی که از آنان تخلف ورزد و اعراض کند، در دره هلاکت سقوط میکند.
در کلام رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، ارجاع سه ضمیر مفرد مؤنث (ها) وجود دارد که مرجع آنها، حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) و بیانگر این مطلب است که در میان پنچ تن(علیهم السّلام)، فاطمه (سلام الله علیها) محور است. رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میتوانست خود را محور قرار دهد، اما این تعبیرات و چینشها دارای نکات ژرف و بیانگر این مسئله مهم و اساسی است که فاطمه(سلام الله علیها) محور اصلی در معرفی اهلبیت(علیهم السّلام) است؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، پدر آن بانو و علی(علیه السّلام) شوهر آن حضرت و حسن و حسین، دو فرزند آن مخدره معرفی شدهاند.
3. برترین تکریم و احترام
تکریم واحترام به کرامت انسانی، امر عقلانی و شرعی است. از اینرو انسانها در روابط اجتماعی به انسانهای دیگر احترام میگذارند و آنان را تکریم میکنند. نحوه و مرتبه تکریم، متفاوت است. رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) با توجه به شخصیت والای حضرت زهرا(سلام الله علیها)، وی را تکریم واحترام مینمود و این مسئله نشانگر ارج و قرب حضرت زهرا(سلام الله علیها) نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بهگونهای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را تکریم مینمود که تعجب دیگران را بر میانگیخت؛ یعنی رفتار حضرت با آن بانوی بزرگوار فراتر از تکریم و برخوردهای عادی بود و رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)عمیقترین احساسات پدرانه خویش را تقدیم دخترش مینمود و در منبر و محراب، نماز و دعا و مناجات، مکه و مدینه، داخل شهر و خارج آن، در هر کوی و برزن، در برابر آشنا و غریبه و در هر محفل و مجلسی، دختر گرامیاش را تکریم میکرد. از عایشه نقل شده است:
أَنَّ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) قَامَ لَهَا مِنْ مَجْلِسِهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ أَجْلَسَهَا مَجْلِسَهُ وَ إِذَا جَاءَ إِلَیْهَا لَقِیَتْهُ وَ قَبَّلَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ وَ جَلَسَا مَعاً؛ هر گاه فاطمه(سلام الله علیها) به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میآمد، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به احترام او میایستاد و سرش را میبوسید و او را در جای خود مینشایند، و هر گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به دیدار فاطمه(سلام الله علیها) مىرفت، حضرت به استقبال رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میشتافت و هر یك دیگرى را میبوسید و با هم مىنشستند.
در حدیث دیگرى چنین آمده است: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنان مشتاق فاطمه(سلام الله علیها) بود که هر گاه به سفر مىرفت، آخرین کسى را که با او وداع مىکرد؛ حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود. هنگامى که از سفر نیز باز مىگشت، نخستین کسى را که به دیدنش مىشتافت؛ فاطمه(سلام الله علیها) بود».
4. برترین عبادت
یکی از زیباترین جلوههاى روحى حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، جلوه عبادت اوست كه مصداق آیه: «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَریراً» میباشد. فاطمه(سلام الله علیها)، بانوی سحرخیز و شبزندهداری است که شب خود را با قیام و یاد خدا و تلاوت آیات به صبح میرساند. رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده است:
(دخترم) فاطمه(سلام الله علیها)، هر گاه در محراب خود در برابر پروردگارش جل جلاله بايستد، نورش براى فرشتگان آسمان مىدرخشد؛ چنانكه نور ستارگان براى زمينيان مىدرخشد و خداوند عزوجل به فرشتگانش مىفرمايد: «اى فرشتگان من! به كنيز من فاطمه بنگريد. بانوى كنيزان من در برابر من ايستاده است و گوشت تنش از بيم من مىلرزد. او با دل خويش به عبادت من روى آورده است. شما را گواه مىگيرم كه شيعيان او را از آتش ايمن كردم.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رابطه انس خود با خدا و عبادت و نيايش با تمام وجود را مرهون تربيت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است . آن حضرت در خانهاى به دنيا آمد كه همواره در آن خداند پرستش میشد. از خردسالى بانگ آسمانى تكبير را مىشنيد و زمزمههاى مناجات مادر و پدر را استماع مىكرد. آنگاه كه مادر را از دست داد، پدرى بسان مادر او را در برگرفت و به تربيت او همت گماشت؛ همان پدرى كه ثلث آخر شب در حال احيا و عبادت بود و فاطمه(سلام الله علیها) خردسال گاهى تماشاگر پدر در عبادت بود و زمانى همپاى پدر در عبادت مىشد. طبيعى است در اين بيدارى و همگامى، با خلوت شب و روح سحر انس و آشنایى يافت. از سوى ديگر او توصيههاى پدر را به ياد داشت كه مىفرمود: «جامه خوف از خدا را بر خود بپوشانيد و آخرت خود را براى وجودتان آماده سازيد و كوششتان براى محل جاويد و مستقرتان باشد».
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در عبادت تا جايى پيش مىرود كه نوعى انقطاع الی الله براى او پديد مىآيد و در یکی از مناجات خود به خداوند عرض میکند: «وَ أَلْهِمْنِي طَاعَتَكَ وَ الْعَمَلَ بِمَا يُرْضِيكَ وَ التَّجَنُّبَ لِمَا يُسْخِطُكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ خداوندا! مرا به آنچه كه روزیام نمودهاى، قانع ساز و تا هنگامى كه باقى نگاه مىدارى، [عيب] مرا بپوشان و سلامت بدار و هنگامى كه ميراندى، مرا بيامرز و رحمت نماى».
5. برترین زنان عالم
در میان اولیا و صالحان، زنانی بودند که در طول تاریخ بشر در راه توحید و اهداف الهی فداکاریهای زیادی کردند و همواره نام آنها بر تارک تاریخ بشر میدرخشد. در روایات اسلامی از چهار بانوی بزرگوار و با شرافت به عنوان برترین زنان عالم و برترین زنان بهشت یاد شده است؛ چنانکه رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «خَيْرُ نِسَاءِ الْجَنَّةِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛ برترین زنان بهشتی مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آسیه دختر مزاحم (زن فرعون) هستند». آن حضرت در سخن دیگری فرموده است: «برترین زنان بهشتی مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آسیه دختر مزاحم (زن فرعون) هستند». قرآن نیز از آنان به عنوان زنان الگو یاد کرده است. اگر چه حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان انسان کامل و حجت خداوند بر بندگان، یکی از زنان برتر جهان معرفی شده است؛ با سه زن دیگر یاد شده در این روایات تفاوتهایی دارد که بیانگر برتری ایشان نسبت به این زنان است. در ذیل به دو مورد از این تفاوتها اشاره میشود:
آسیه(سلام الله علیها)، مریم(سلام الله علیها) و خدیجه(سلام الله علیها) الگوهای زنان عصر خود هستند؛ اما حضرت زهرا(سلام الله علیها) الگوی زنان همه عصرهاست؛ چنانکه رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ؛ فاطمه دختر من، برترین زنان از اولین تا آخرین آنهاست». همچنین آن حضرت خطاب به حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرموده است: «یَا فَاطِمَةُ اَلا تَرْضَیْنَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاْمَّةِ، وَ سَیِّدَةَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ؛ اى فاطمه! آیا راضى نیستى که تو برترین بانوى زنان جهان و بانوى زنان این امت و بانوى زنان با ایمان باشى؟».
آسیه(سلام الله علیها)،مریم(سلام الله علیها) و خدیجه(سلام الله علیها) بیشتر در یک بُعد زندگی موفق و الگو بودند؛ چنانکه آسیه(سلام الله علیها) در دفاع از دین خدا و پیامبر الهی و مبارزه با ظلم و ستم فرعون فعالیت نمود و سرانجام در راه حق به شهادت رسید. حضرت مریم(سلام الله علیها) نیز به عنوان مظهر عفاف و پاکدامنی شهرت داشت؛ چنانکه قرآن از ایشان به عنوان مظهر پاکدامنی یاد کرده است: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ؛ (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برترى داده است».
از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نیز به عنوان الگوی انفاق و بخشش یاد شده است و این بُعد شخصیتی ایشان بهگونهای پر رنگ است که رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت خدیجه(سلام الله علیها) به من سود بخشید». این در حالی است که وجود مقدس حضرت زهرا(سلام الله علیها)، واجد همه کمالات انسانی و الهی است؛ از اینرو از ایشان به عنوان حجت امامان معصوم(علیهم السّلام) یاد شده است. امام عسکری(علیه السّلام) فرموده است:
«نحن حُجَۀُ اللهِ عَلَی الخَلق وَ الفاطِمَۀُ حُجَۀُ اللهِ عَلَینا؛ ما حجت خدا بر مردم هستیم، اما فاطمه(سلام الله علیها) حجت خدا بر ماست». قرآن در آیه 61 آلعمران و در جریان مباهله از وجود مقدس زهرا(سلام الله علیها) به عنوان «نسائنا» یاد کرده است که جایگاه آن حضرت را نشان میدهد. در آیه 8 سوره انسان نیز به ایثار خانواده حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) اشاره و ایثار خانواده حضرت به نمایش گذاشته شده است. در روایات به دیگر ابعاد شخصیت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) اشاره شده است که برتری ایشان به همه زنان برتر عالم را نشان میدهد؛ چنانکه رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
«إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي يَسُوؤُنِي مَا سَاءَهَا وَ يَسُرُّنِي مَا سَرَّهَا وَ إِنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْل؛ فاطمه پاره تن من و روشنى ديده و ميوه دل من است. آنچه او را ناراحت كند، مرا ناراحت مىكند و آنچه شادش كند، مرا شاد مىكند. او نخستين كس از اهلبيت من است كه به من مىپيوندد».
6. عصمت و پاکدامنی
یکی از فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)، عصمت آن حضرت است. هنگامی که از عصمت و چرایی آن سخن به میان میآید، عصمت انبیا و امامان(علیهم السّلام) به ذهن متبادر میشود؛ زیرا انبیا و ائمه(علیهم السّلام) باید معصوم باشند تا در گفتار، رفتار و تبیین دین خطا نکنند، اما حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نه پیامبر و نه امام است؛ در عین حال معصوم است و این مسئله، نقطه عطف و اوج طهارت عظمت و جایگاه وجود مقدس حضرت زهرا(سلام الله علیها) است؛ زیرا حضرت بدون سمت نبوت و امامت، معصوم است. آیات و روایات متعددی بر عصمت اهلبیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) دلالت دارد که از جمله آنها میتوان به آیه تطهیر اشاره کرد: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهير؛ خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملًا شما را پاک سازد».
واژه «رجس» به معنى شىء ناپاك است، خواه ناپاك از نظر طبع آدمى باشد يا به حكم عقل يا شرع و يا هر دو. تفسیر «رجس» به معنى «گناه»، «شرك»، «بخل و حسد»، «اعتقاد باطل» و مانند آن، درحقيقت بيان مصداقهايى از آن است؛ و گرنه مفهوم اين كلمه، مفهومى عام و فراگير است و همه انواع پليدیها را به حكم اينكه الف و لام در اينجا به اصطلاح «الف و لام جنس» است، شامل مىشود. «تطهير» به معنى پاك ساختن و در حقيقت تأكيدى بر مسئله «اذهاب رجس» و نفى پليدیهاست و ذكر آن به صورت «مفعول مطلق» در اينجا نيز تأكيد ديگرى بر اين معنى محسوب مىشود. مفسران شیعی وبرخی عالمان اهلسنت، این آیه را درباره اهلکسا (محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه(سلام الله علیها)، علی، حسن و حسین) دانستهاند. پس از نزول آیه تطهیر، پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که در خانه امسلمه بود، علی(علیه السّلام)، فاطمه(سلام الله علیها) و حسنین را نزد خود خواند و عبای خویش را روی آنها کشید و فرمود: «اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَيتي، فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهيرًا؛ خدايا! اينان اهلبيت من هستند، پس هر گونه پليدى را از آنها دور كن و كاملاً پاكشان گردان».
بنابراین حضرت زهرا(سلام الله علیها)، جزو اهلبیت(علیهم السّلام) است و خداوند آن حضرت را از هر گونه پلیدی و گناه دور کرده است. روایات متعددی درباره عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) وجود دارد که تنها به یک روایت اشاره میشود. رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره دختر گرامیاش فرموده است: «أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها)، وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه(سلام الله علیها) غضبناک و با رضایت او خشنود میشود». نکته درخور توجه درباره این روایت، آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است. تفسیر این حقیقت، چیزی جز عصمت آن حضرت نیست. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیشود و هیچگاه به گناه و سرپیچی از فرمانش رضایت نمیدهد. اگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) به گناه آلوده میشد یا حتی فکر آن را در سر میپروراند، به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن خشنود نیست.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین علیرضا انصاری
فهرست منابع
1. ابناثیرجزری، علی بن محمد، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، 1409 ق.
2. ابنحیون مغربى، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(علیهم السّلام)، چاپ اول، قم: جامعه مدرسين، 1409 ق.
3. ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب(علیهم السّلام)، چاپ اول، قم: علامه، 1379ق.
4. ابنصباغ مالکی، علی بن محمد، الفصول المهمه فی تعریف الائمه(علیهم السّلام)، تحقیق: سامی الغریری، قم: دارالحدیث، 1422 ق.
5. ابنكثير دمشقى، اسماعیل بن عمر، البداية و النهاية، بيروت: دارالفكر، [بیتا].
6. اشتهاردی، محمدمهدی، زنان مردآفرین تاریخ، تهران: دفتر نشر اسلامی، 1378ش.
7. حلى، حسن بن يوسف، نهج الحق و كشف الصدق، چاپ اول، بيروت: دار الكتاب اللبنانی، 1982م.
8. ديلمى، حسن بن محمد، أعلام الدين فی صفات المؤمنين، تصحسح: مؤسسة آلالبيت(علیهم السّلام)، چاپ اول، قم: مؤسسة آلالبيت(علیهم السّلام)، 1408 ق.
9. دوانی، علی، زن در قرآن،
10. زمانی، احمد، فاطمه(سلام الله علیها) چشمه جوشان هستی، قم: بوستان کتاب، چاپ دوم، 1399ش.
11. شوشتری، نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم: مكتبه آيةالله المرعشی العامه، ۱۴04ق.
12. صدوق، محمد بن علی، الأمالی، چاپ ششم، تهران: كتابچى، 1376ش.
13. الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، 1362ش.
14. طباطبايى، سید محمدحسين، الميزان فی تفسير القرآن، چاپ اول، بيروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1390ق.
15. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، چاپ سوم، تهران: اسلاميه، 1390ق.
16. مجمعالبيان فی تفسير القرآن، تصحیح: فضلالله يزدى طباطبايى، چاپ سوم، تهران: ناصرخسرو، 1372ش.
17. طبری آملی، عمادالدین محمد بن ابىالقاسم، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، چاپ دوم، نجف: المكتبة الحيدرية، 1383ق.
18. طیب، عبدالحسین، تفسير أطيب البيان، تهران: اسلام، چاپ دوم، 1369ش.
19. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، چاپ اول، قم: دارالثقافه، 1414ق.
20. فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، چاپ اول، قم: انتشارات رضى، 1375ش.
21. فيروزآبادى، سيد مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، چاپ دوم، تهران: اسلامية، 1392ق.
22. قرطبی، یوسف بن عبدالله، الاستعاب فی معرفه الصحاب، چاپ چهارم، بیروت: دارالجیل، 1412ق.
23. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
24. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، چاپ اول، تهران: دارالكتب الإسلامية، 1371ش.
25. موسوی خمینی، سید روحالله، صحیفه امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378ش.